سایه ها

تا حالا با سایه ات همراه شدی؟
سایه ام از پشت سرم میومد جلو...
فکر کردم همراهم میشه...
فکر کردم به خاطر من اومده که تنها نباشم...
اما از کنارم رد شد و محو شد...
بعد دیدم اصلا وجود سایه ام بخاطر نور تو کوچه است...
اون بخاطر نور بود که اومد... و با رفتن نور اونم منو تنها گذاشت...
#من_نوشت:
چه جمعه نفرت انگیزی...
جمعه اشک و بغض و...
جمعه مزخرف پاییزی...
دیدگاه ها (۳)

هیچکس

بکارت روح

دریابم؛ ببین بی تابم…ببین هر شبوُ با گریه، بدونِ تو می خوابم...

جای خالی آدما

~حقیت پنهان~

#pain #P⁵حرف با باز شدن در باز شد و از ترس حرفم نصفه مونداقا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط